کشف موادی برای پیوند با جهان انسان
این مطالعه نگرشهایی از کاوش مواد برای دو پروژه درحال انجام باهدف طراحی برای جهانهای چندگونه ای ارائه میدهد. اکولوژی ما به طور مداوم تحت تاثیر اثرات نامطلوب سمیّت ناشی از دستگاه های هوشمند، الکترونیک و باتریهایی است که آن را اجرا میکنند و یا پلاستیکهایی که آنها را پوشاندهاند. اگرچه تحقیقات نوظهور محیط زیست ساخته شده و علوم زیست محیطی همچنان به کندی پیش میروند، علم محاسبات به ویژه در تعامل کامپیوتر-انسان (HCI) عملکرد خوبی داشته است. در این مطالعه، به کشف مواد و ساخت نمونه اولیه در سه مرحله پرداختهام. تجربیات دست اول به دست آمده از این اکتشافات به کمک نمونه کارها و بازتاب انتقادی تحلیل شده و به این نتیجه رسیدیم که نباید از گرین واش غافل شویم. علاوه براین، تحقیقات با رویکرد طراحی فراتر-از-انسانی با ایدههای اکولوژی آشتی انجام شد که یک رویکرد اکولوژیکی برای پیوند مداخلات انسانی با محیط زیست ما به شمار می رود. در اینجا به طور کلی، طراحان مواد را به طراحی تطبیق مواد شیوههای امروزی تشویق میکنیم.
در زندگی مدرن ما، اقلام ضروری که روزانه استفاده میکنیم همچون دستگاههای هوشمند، لوازم الکترونیکی، باتریها و پلاستیک درحال تبدیل شدن به نشانههای تهدیدآمیز زیست محیطی هستند. این مواد ضروری، درحالی که به دنیای ما نیرو می بخشند، اغلب سمّی و غیرقابل تجزیه هستند و منجر به تخریب محیط زیست می شوند. این یک مزاح بی رحمانه است؛ فرض کنید ما درحال پرورش گونه های جانوری مانند فیلهای روبه انقراض هستیم اما همزمان معادل وزن یک میلیارد از این موجودات باشکوه آلودگی تولید میکنیم. تنها در سال 2017، دنیای ما 8.300 میلیون تن پلاستیک تولید کرد که 58 درصد آن در محل های دفن زباله دفن شد؛ 24 درصد سوزانده شده و تنها 9 درصد از آنها بازیافت شد. پیش بینی ها نشان می دهد این رقم می تواند تا سال 2025 به 12 میلیارد تن برسد. در مواجهه با این بحران اکولوژیکی، محققان حوزه تعامل انسان-کامپیوتر (HCI) تمرکز خود را از طراحی انسان محور به طراحی فراتر از انسان سوق داده اند. این رویکرد به دنبال کاهش آسیب های زیست محیطی درطول حیات یک سیستم است که همزمان با طراحی فناوری ها در اکولوژی شهری، همزیستی چندگونه ای را ترویج می دهد. این تغییر مستلزم بازنگری در مواد، با تمرکز بر مواد زیستی باهدف طراحی این فناوری ها است. استفاده از بیومواد در صنایع مختلف ازجمله طراحی صنعتی، معماری، صنعت بسته بندی و اخیرا HCI درحال بررسی است. با این حال، طراحی فناوری های فراتر-از-انسانی محور برای پیوند با اکولوژی در HCI یک رویکرد نسبتا جدید است که چالش های منحصر به فردی را به همراه دارد. این فناوری ها باید هم زیست تخریب پذیر باشند و هم قوی. همچنین از آنها باید به گونه ای طراحی شوند که بتوان الکترونیک را پس از استفاده بازیابی کرد و قسمت مادی آن را نیز باید قابل تجزیه باشد. بنابراین به طور کلی، بایستی ازنظر بیولوژیکی ایمن باشد.
این مطالعه به بررسی مواد در دو مرحله تورنر باکس و وای فای نوتیفایر با استناد به تئوری واکاری طراحی با می پردازد. در اینجا واکاری مفهومی از بیوگرافی را پیشنهاد می کند که از دیدگاه فراتر-از-انسان، طراحان را مسئول آنچه که می نویسند و پشت سر می گذارند می داند. با این حال، این آگاهی را تقویت می شود که باید آن را در فرایند طراحی ادغام کرد. همانطور که من درحال بررسی این دو طرح هستم، این امکان را می بینم که شکلی از پیوند با آن را در بررسی هایم بگنجانم. بوم شناسان و فعالان محیط زیست از اکولوژی پیوند به عنوان فرایندی برای تبدیل مناظر تحت سلطه انسان به زیستگاه های متنوع تعبیر می کنند که می تواند از گونه های زیادی محافظت کند. من این ایده را یک فرصت می بینم؛ فرصتی برای ساختن خودمان و مواد درجهت تبدیل سلطه انسان ازطریق فناوری به پیوند با بومشناسیها و حیات چندگونهای که جهان ما را تشکیل میدهند.
در این مطالعه به این سوال پاسخ می دهیم که چگونه طراحی با تطبیق مواد می تواند مواد را به سمت طراحی تعاملی فراتر از انسان سوق دهد؟ همچنین به بررسی روش های به کار رفته در این مطالعه و رویکرد من می پردازیم. درنهایت، به چالش ها و محدودیت های این رویکرد نیز اشاره می کنم. در اینجا سعی کردم مواد و تکنیک های ساخت آنها برای هر دو مورد طراحی که از رویکردهای طراحی و تطبیق با اکولوژی استفاده می کنند کشف کنم. من معتقدم که این یافته ها می توانند مسیر را برای متخصصان مواد HCI به ویژه در زمینه طراحی فراتر-از-انسان هموار کنند. با این حال، این رویکرد با محدودیتهایی همچون کمبود ابزار و تکنیکهای مناسب همراه است. می دانیم که قطعات الکترونیکی می توانند اصطکاک ایجاد کرده و در هنگام برخورد با مواد آلی موجب فعل و انفعالات چندگونه ای شوند. هنگام استقرار چنین دستگاه های الکترونیکی خارج از ساختمان، طراحان HCI اغلب محفظه های پلاستیکی را به دلیل دوام و سهولت در نمونه سازی به عنوان انتخاب اولیه خود انتخاب می کنند؛ این نوع انتخاب اثباتی بر تفکر طراحی انسان محور ما است. در اینجا دو نوع طراحی برای به چالش کشیدن این مفروضات انسان محور بیان شده است. این مطالعه به طراحان کمک میکند تا از این مفروضات فراتر رفته و نگاه عملی تری به طراحی با جهان های فراتر-از-انسانی داشته باشند. امیدوارم طراحی ما با تطبیق مواد بتواند الهام بخش پیشرفت های بسیاری در آینده باشد و به عنوان یک چارچوب تحلیلی برای تأکید بر رویه های تجسم یافته در زمینه مفهوم مواد و تعامل چندگونه ای مواد عمل کند.
اما در پایان
در این مطالعه، سعی کردیک راه های پیوند مواد با دنیای فراتر-از-انسانی را بررسی کنیم. ابتدا با پرداختن به نظریه ها و مفاهیم طراحی با و پیوند، رویکردهایی را مطالعه کردیم که هدفشان ایجاد همزیستی هماهنگ بین انسان ها و غیرانسان ها است. در اینجا دو نوع طراحی را با تئوری طراحی-با مورد بحث قرار دادیم و موادی نیز مورد بررسی قرار گرفتند که از رویکرد پیوند حمایت می کنند. به طور کلی، یافته های حاصل از این مطالعه این است که:
1) مواظب گرین واش باشیم؛
2) نواقص را درنظر بگیریم؛
3) هاستل با دستگاه ها؛
4) عوامل غیرانسانی را درنظر بگیریم؛
5) با حیات چندگونه ای آشتی کنیم؛
6) ترکیب مجدد مواد.
این تحقیق نقطه شروعی در طراحی با تطبیق مواد در HCI و پژوهش های آینده خواهد بود. هدف اصلی کاوش بیشتر مواد آلی در مرحله 4 است. برای تعمیم مطالعات بیشتر به جامعه، قصد دارم کارگاه های طراحی مشترک راه اندازی کرده و از طراحان مواد بیشتری برای مشارکت در مطالعات آینده دعوت کنم. همانطور که در قلمرو ساخت و دیجیتالی کردن پیش می رویم، با یک معمای جدید روبرو هستیم و آن هم اینکه چگونه کنش متقابل مادی خود را به دنیای تکنولوژی و مجازی پیوند می دهد؟ یا چه نقشی در چشم انداز دیجیتال ایفا می کند؟ امیدوارم که تحقیقات من الهام بخش محققان برای انجام تحقیقات بیشتر و کشف فضای طراحی مواد، محیطها و سیستمهای چندگونهای پایدار، آشتی پذیر و غنی باشد.