اهمیت بازیافت محصولات پلاستیکی

دسته: مقالات منتشر شده در 04 دی 1402
نوشته شده توسط Admin بازدید: 151

هماهنگ کردن نیازهای ساده داخلی با قابلیت استفاده مجدد محصولات

فرایند طولانی و پیچیده تخریب پلیمرهای مصنوعی چالش‌های مهم زیست محیطی را در سراسر سیاره موجب شده است. به راحتی می‌توانیم اثرات مستقیم تجمع بیش از حد پلاستیک‌ها که اغلب به سوزاندن آنها ختم می‌شود، را بر آلودگی و تخریب محیط زیست ببینیم. اگرچه برخی از دولت‌ها در سرتاسر جهان درحال توسعه برنامه‌هایی با هدف کاهش حجم ضایعات ازطریق بازیافت هستند، اما واقعیت این است که این برنامه‌ها از آنجا که با نیازها و میزان دسترسی مصرف کنندگان مطابقت ندارند نمی‌توانند عملکرد مناسبی داشته باشند. استفاده مجدد از محصولات می‌تواند جایگزین قابل قبول‌تری برای افراد باشد. در مصارف داخلی از محصولات ساخته شده از شیشه، کاغذ، پلاستیک و فلزات به طور گسترده می‌توان استفاده کرد. برای ترویج استفاده مجدد، این مقاله ایده‌های سه گانه ای برای استفاده خلاقانه و کاربردی از محصولات ارائه می دهد که با تکیه بر آنها می‌توان به راهکارهایی مانند کاهش دمای فضای داخلی و بهره گیری از جنبه زیبایی شناسی در باغبانی و دکوراسیون داخلی و غیره دست یافت.

 

باتوجه به پیش بینی‌های سازمان ملل متحد، انتظار می‌رود تا سال 2050 میزان پلاستیک موجود در اقیانوس‌ها به بیش از ماهیان برسد. این تعجب آور نیست زیرا برای مثال، در هر دقیقه یک میلیون بطری پلاستیکی در سراسر جهان فروخته می‌شود. درحال حاضر، بیشتر تولیدات پلاستیکی متعلق به صنایع تولیدی و بسته بندی است و 42 درصد از این پلاستیک‌ها را پلاستیک‌های یکبار مصرف تشکیل می‌دهند. این پلاستیک‌ها اکثرا در محل‌های دفن زباله سوزانده شده و یا در محیط‌های آبی دور ریخته می‌شوند. تجزیه پلاستیک ممکن است صدها سال به طول بینجامد و خطرات زیست محیطی به همراه داشته باشد. چالش‌های مدیریت زباله پلاستیکی یکبار مصرف بررسی شده و قابل تعمیم به زباله خانگی هستند. واقعیت این است که زباله به طور کلی با فعالیت‌های انسانی ارتباط مستقیم دارد. بنابراین، اگرچه بایستی راهکارهای مهندسی و اجتماعی را در این باره در نظر گرفت، ایجاد و طراحی مجدد یک چرخه حیات جدید و کامل برای موادی مانند پلاستیک و شیشه ضرورت دارد به طوری که بتوانند نیازهای جدید را در کوتاه مدت و دراز مدت به روشی که برای همه راحت باشد تامین کنند. مفهوم اقتصاد چرخشی این اهداف و تلاش چند جانبه را همراه با محدودیت‌ها و چالش‌های آنها شامل می‌شود. از آنجایی که خانواده‌ها ذاتا در بحران تولید زباله نقش دارند، پس می‌توانند بخشی از راه حل نیز باشند. در اینجا مجموعه ای از ایده‌های ساده در استفاده مجدد از محصولاتی مانند پلاستیک، شیشه و کابل در مصارف داخلی ارائه و تفسیر شده است. هدف از این کار بیان امکان استفاده مجدد در خانوارهای معمولی باتوجه به سه نیروی محرکه در طول چرخه عمر یک محصول است: تقاضا، انگیزه اقتصادی و رفاه. مدل ارائه شده در شکل زیر به تفسیر انگیزه‌ها و مسئولیت‌ها در چرخه حیات یک محصول از مفهوم سازی تا دفع آن می‌پردازد.

 

شکل 1:

 

 

باتوجه به شکل بالا، برای اینکه یک محصول وجود داشته باشد، باید بتواند به تقاضای جامعه پاسخگو باشد. برهمین اساس، معمولا به تکنیک های مهندسی برای تبدیل آن به عناصر تولیدی با هدف رفع مشکلات ناشی از آن محصول نیاز است. به این معنا که برای رسیدن به طراحی مهندسی به ملزوماتی نیاز دارد. همچنین مهندسی این طراحی را ازطریق توسعه، نمونه سازی و افزایش مقیاس تولید محصول نهایی در مقادیر مناسب برای پاسخگویی به تقاضا به بازار عرضه خواهد کرد. این مرحله عملا به تولید و توانایی تعیین راه حل در مقیاس مناسب با هدف ارائه آن به مصرف کنندگان ازطریق یک زنجیره تامین نیاز دارد. در صورتی که مصرف کننده این محصول را خریداری کند، این که می‌گویند در مهندسی هر چیزی که بعد از آن اتفاق می‌افتد نادیده می‌شود، دور از واقعیت نیست. این بخش از فرایند هرگاه در جهت تامین منفعت اقتصادی باشد، تکرارپذیر خواهد بود و بالعکس. مصرف کننده به منظور تامین رفاه و نیاز اقدام به خرید محصول می‌کند، ازطرفی هم باید قیمت مناسبی داشته باشد. در این اینجاست که دو نیروی کلیدی مازاد به تقاضا می‌پیوندند: رفاه-مجاورت و بسته بندی/اقتصادی-هزینه/وضعیت. این نیروها تعیین خواهند کرد که تا چه مدت و چه مقدار از یک محصول استفاده می‌شود و درنهایت، نقش میزان مصرف توسط مصرف کننده در دفع آن را نیز مشخص می‌کنند. مصرف کننده به دنبال راهی راحت و ارزان برای دور انداختن محصول خواهد بود و اینکه مسئولیت زیادی برعهده او نباشد. هنگامی که یک محصول دور ریخته می‌شود، ما فرصت خوبی برای فرآوری مجدد مواد، قطعات و حتی بسته بندی آن داریم. با این حال، نیروهایی اولیه ای که محصول را جابجا کردند، دیگر وجود ندارند. بدون تلاش برای فرآوری مجدد و بدون تقاضا هیچ گونه سود اقتصادی وجود ندارد. در این مرحله، هیچ کس حاضر نیست که مسئولیت این محصول را برعهده بگیرد. پس هر محصولی هدر رفته و درنهایت، به زباله تبدیل می‌شود. زیر مجموعه ای از این سه نیرو (تقاضا، صرفه جویی و رفاه) باید در مرحله "پس از دفع" محصول نقش داشته باشند تا محصولات و مواد مجدد فرآوری شوند. ازنظر تاریخی، جوامع و دولت‌ها بیشتر مسئولیت و جریمه تولید زباله را به گردن مصرف کننده می‌اندازند اما متخصصان و شرکت‌ها بایستی مسئولیت چرخش مجدد محصولات و موادی که طراحی می کنند را برعهده بگیرند. ازسوی دیگر، دولت همچنین باید چرخش مجدد محصولات و مواد را به گونه‌ای طراحی کند که راحت و اقتصادی باشد.

 

مدل ارائه شده در شکل بالا نشان می‌دهد که برای چرخش مجدد محصول و مواد به سه نیروی محرکۀ اقتصاد، رفاه و تقاضا نیاز است. این سه پروژۀ فرآوری مجدد به بیان ایده‌هایی می‌پردازند که در آن سه نیروی محرکه در مقیاس داخلی حضور دارند. برای مثال، تقاضا در پروژه اول از نیاز به خنک کردن یک اتاق در خانه مسکونی ناشی می شود. اکو کولر با استفاده از استفاده مجدد و مقرون به صرفه محصولات می تواند به رفع این نیاز کمک کند. درنتیجه، هزینه‌های عملیاتی وجود ندارد و به سرمایه اولیه کمتری نیاز است. در پروژه دوم، نورپردازی و دکوراسیون خانه با استفاده از شیشه بطری‌های دور ریخته شده برطرف می‌ شود که مقرون به صرفه بودن، راحتی و تقاضا یک حلقه چرخش مجدد متوسط ​​را تشکیل می‌دهند. درنهایت، پروژه سوم از ترکیب سادۀ گره‌های اثبات شده در استفاده مجدد از کابل‌هایی استفاده می کند که هر سه نیروی محرکه را تامین می‌کند. مهم‌تر که در هر سه پروژه استفاده از مهارت‌های مونتاژ متوسط ​​و ابزارهایی که امکان سنجی و راحتی آنها به اثبات رسیده است، ضرورت دارد.

 

نتیجه گیری

این مقاله بر استفاده مجدد از مواد در یک محیط داخلی متمرکز است. در اینجا سه ایده متفاوت بیان شده است:

1) استفاده مجدد از بطری‌های آب پلاستیکی برای ساخت یک خنک کننده زیست سازگار با هدف کمک به کاهش دمای محیط داخلی

2) استفاده مجدد از بطری‌های شیشه‌ای برای روشنایی و دکوراتیو

3) استفاده مجدد از کابل‌های یدکی برای ایجاد مجموعه های پشتیبانی در لوازم خانگی مختلف.

 

ابتدا فرایند چرخش مجدد برای هر ماده مهم اتفاق می‌افتد، فعالیت‌های مرتبط باید مورد تقاضای جامعه باشند؛ از نظر اقتصادی جذاب و مناسب باشند و در صورت لزوم نیز توسط سیاست‌های دولت تنظیم شوند. از آنجا که چنین مقیاسی بسیار بزرگ بوده و دور از دسترس افراد عادی است، ایجاد انگیزه برای تداعی نیازهای ساده و راه حل‌های مبتکرانه ساده در بین افراد و منازل مسکونی برای ایفای حداقل سهم متوسط در گردش مجدد محصولات ضروری است. در آینده، روند کمّی سازی اثرات زیست محیطی همراه با عملکرد بهینه سازی هر بازتولید در این مقاله پیشنهاد می‌شود.